* یک ملتی که زن و مردش برای جان فشانی حاضرند ،و طلب شهادت می کنند، هیچ قدرتی با آن نمی تواند مقابله کند .
***شهادت از دیدگاه امام خمینی (قدس سره)***
گویی که در این خاک از گذشته تا به حال با شهادت انس گرفته و همیشه از ازل تا ابد بهترین های خود راه گلچین میکنید تا مردم در نبود این عزیزان غم فراوانی رو به دوش بکشند
غم عزیزانی که اگر الان در جمع این اهالی بودن مانند خونی بودند که به جان مردم تزریق میشود و این مردمان خاکی با دیدن چهره پاک و معصومشان گویی که جان تازه میگرفتن
شهدایی که همیشه و در همه حال هدفشان خدمت رسانی به مردم بوده است
از شهید قنبر علی پشمکی گرفته تا شهیدان خیبلی که گویی این دو برادر یه روح بودن در دو بدن
شهید فتحعلی هزارجریبی که گویی بعد از سالها برادر عزیزش حاج غلام عزیزمان قصد پیمودن راهشان را داشت
شهید جانباز جعفر هزارجریبی که با جراحتی روحی و روانی که سالهای سختی رو بعد از جنگ سپری کرد و بعد از خوابی کوتاه که انگار برای او خوابی ابدی بود به سوی هم رزمانشان شتافت
و بالاخره در میان این جم شهیدی که قبلا از او اسم برده ایم
شهیدی که هیچ گاه از یاد مرد این ابادی نخواد رفت بلکه هر روز یاد او بیشتر در دل مردم زنده میشود
شخصی که پس سالها خدمت رسانی به مردم عزیز تر از جان خود
مردومانی که به جرات میتوانم بگویم فقط شخص خود ایشان جرات داشت به خانه های انها برود و دست یاری به سویشان دراز کند هنوز که هست در کوچه و خیابانهای شهر از نیکی های این عزیز از دست رفته به گوشمان میرسد چیزهایی میشنویم که فقط از خود او بر می امد برای او رنگها معنی نداشت نژآدها فرقی نداشت برای او همه سیاه و سفید و سیستانی و ترکمن و بلوچ هیچ تفاوتی نداشت وه همه و همه و همه از او ابراز رضایتمندی میکنند
و اما این بار گویی که خدومت به مردم این منطقه دیگر برای او کوچک بوده و قصد خدمت رسانی بزرگتر با دیگر رفقایشان را داشت هدفی که گر به مقصد میرسید این خطه از ایران رو گویی گلستان میکردند هرچند در این مدت کوتاه هم هرچه از پسشان بر میامد کوتاهی نکردند
حاج غلام عزیزمان برای مجلس ششم کشوران اماده خدمت رسانی بود
مجلسی که به گفتی بزرگان و سران کشور دیگر تکرار نخواهد همه مردم شهر و روستا دست یاری به سوی او دراز کردند چرا که قبلا او به تنهایی چنین کار عظیمی را برای انها انجام میداد اما اینبار نوبت مردم بود که به کمک این عزیزمان بیایند و الحق که کاری بس بزرگ انجام دادن و توانستند با همت بی نظیرشان او را به نقطه اوج خدمت رسانی به مردم برسانند نقطه ای اوجی که به ظاهر خیلی زود فرو کشید اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه بیشتر از انچه در دل مردم عزیز بود عزیزتر شد
حادثه ای که اگر اتفاق نمی افتاد اما فقط این ماین همه از حرف اگر نمی افتاد به گوش میرسید حادثه ای که مردمان این منطقه در طول تاریخ چنین چیزی ندیده اند حادثه ای که همه مردم رو سیاه پوش کرد تا در غم عزیزانی شرکت کنند که تنها 1 سال قبل تر برای انها کاروان شادی و سرور سر داده بوند و این بار باید برای انها کاروان غم و ماتم تشکیل میدادند
چه روز غم انگیزی بود روز پنج شنبه همه منتظر روز باشکوهی بودند که خبر رسید هر انچه نباید اتفاق میفتاد افتاده است و دیگر این عزیزان رو در جمع خودمان نخواهیم داشت عزیزانی که صادقانه برای مردم خدمت میکردند و در این میان شهید عزیزمان که از اب و خاک و این روستا خورده است بیشتر به چشم می اید شخصی که اگر زندگی نامه او را بالا و پایین کنید به چیزهایی دست خواهید یافت که فقط مختص چنین ادمهایی هست که ارتباط نزدیکی با خدا دارند
شهید عزیزمان که به گفته خودش
""" انسان رفتنی است اما با ایجاد لذت روحی در بین مردم باید مانگار بماند"""
و بی شک میگویم که چنین کاری را انجام میداد و به همین خاطر در بین مردم مانگار شده است و خواهد ماند
شهیدی که هم اکنود ادامه دهنده را او فرزندش مهندس نبی هزارجریبی است که در همین وبلاگ در پستی جدید به شخصیت او هم خواهیم پرداخت
.: Weblog Themes By Pichak :.